نحوه ی مضراب زدن تار

پس از قرار گرفتن دست راست روی کاسه و گرفتن مضراب به وجود آوردن آرامش و جلوگیری از هر گونه انقباض در دست راست (کتف ، بازو و ساعد) از نکات اولیه مضراب زدن میباشد.برخلاف آنچه که هنرجویان میِپندارند ، هیچگونه نیرو یا فشاری برای عمل مضراب زدن نباید اعمال شود (زیرا در این صورت نوازنده ای که یک ساعت تار مینوازد باید با خستگی عضلات مواجه شود که در واقع این طور نیست.)

اعمال هر گونه نیروی زائد و فشار در حین مضراب زدن ، نه تنها باعث سفتی دست راست خواهد شد ( در بخش آموزش دست چپ خواهید دید که انقباض دست راست باعث سفتی دست چپ نیز خواهد شد ) ، بلکه اثر منفی در صدا دهی ساز نیز خواهد داشت.

تنها شیوه صحیح مضراب زدن استفاده از سنگینی و وزن دست راست میباشد. برای رسیدن به این مهم رعایت نکات ذیل ضروری است.

1- در تار حرکت از بالا به پایین مضراب را "راست " و از پایین به بالا را "چپ" می نامند.

2- قبل از مضراب زدن کف دست کاملا ً باید به طرف پوست قرار داشته باشد.

3- بعضی از هنرجویان به غلط عادت دارند نوک مضراب را به سمت بالا نگه دارند . مضراب قبل از شروع حرکت به سمت بالا تقریباً باید عمود بر سیمها قرار داشته باشد.

4- برای استفاده بهینه از وزن دست ، به هنگام مضراب زدن ، دادن ارتفاع لازم به دست راست (مضراب حداقل تا سیم بم باید بالا بیاید.) ضروری است زیرا در این حالت دست از حداکثر وزن و نیروی ثقل برخوردار میباشد و به هنگام برخورد با سیم صدایی مطبوع ، عمیق و حجیم به وجود خواهد آمد که باعث هیچگونه سفتی و فشار نیز در دست نخواهد شد.

برخلاف آنچه که هنرجویان تصور میکنند ، صدای قوی در تار ، ارتباطی به محکم زدن مضراب ندارد. ریشه به وجود آمدن صدای حجیم ، در انتقال صحیح نیروی ثقل و وزن دست به وسیله مضراب بر روی سیم ها میباشد. واضح است که با ارتفاع کم مضراب ، به هیچ وجه نیروِیی به وجود نخواهد آمد و صداها پوک خواهند شد. هنرجویان باید دقت نمایند که از مضراب زدن با ارتفاع کم اکیداً خووداری کنند. تاثیر تمرکز بر روی نحوه انتقال نیروی ثقل دست به وسیله مضراب بر روی سیمها ، از نکات بسیار مهم در عمل مضراب زدن میباشد و هنرآموزان باید به صورت مدام این امر مهم را به هنرجویان تذکر دهند.

5- پس از دادن ارتفاع لازم به دست و مضراب که این عمل با چرخش کامل مچ به سمت بالا خواهد بود ، وزن دست را به یکباره با دادن زاویه لازم به مضراب ( برای جلوگیری از برخورد با سیمهای دیگر) بر روی سیمها ( do یاsol ) تخلیه می کنیم و پس از برخورد مضراب با سیمها باید توجه داشت که مضراب به هیچوجه پایین تر نرود و درست در زیر سیمها توقف کند.

6- توجه شود در عمل مضراب زدن ، ساعد به هیچوجه روی سیم گیر نباید تغییر مکان بدهد.

7- تماس پوست نرمه کف دست با خرک ، به هنگام مضراب زدن ، در شکل گیری صحیِح این عمل تاثیر مثبت دارد.

8- سفت گرفتن مضراب باعث کندن سیمها و تولید صدای ناهنجار خواهد شد . مضراب باید کاملاً شل باشد تا برخورد آن با سیمها به صورت مماس انجام شود.

9- هنرجویان میبایست بین 2 تا 3 جلسه مطالبی را فقط با مضراب راست و به صورت کند ( از سریع و پشت سر هم مضراب زدن خودداری شود زیرا در این صورت دست ، زمان لازم را برای دادن ارتفاع به مضراب نخواهد داشت.) تمرین کنند و سپس به مضراب چپ بپردازند.

10- برای مضراب چپ ، مضراب دقیقاً از زیر سیم ها ( جاییکه مضراب راست خاتمه پیدا کرده بود.) به صورت شل که باعث کندن سیمها نشود ، به سمت بالا حرکت میکند. پایان مسیر حرکت مضراب چپ ، حداقل حدود سیم بم است . یعنی جاییکه حرکت راست بعدی شروع خواهد شد.

 

تار از چه زمانی بوجود آمده

این که از چه زمانی این نام به سازی که امروز در دست ما است (تار) اطلاق شده معلوم نیست. تنها در شعر فرخی سیستانی تار در ردیف "غژ" و "نزهت" که نام دو آلت موسیقی است به کار رفته است:

هر روز یکی دولت و هر روز یکی غژ

هر روز یکی نزهت و هر روز یکی تار

آنچه مسلم است این است که ما تا دوره صفویه سازی به نام و شکل تار امروزی نداشته ایم. زیرا در نقاشی های آن دوره هم اثری از آن دیده نمی شود. در صورتی که در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان کمانچه، عود و سنتور دیده می شود. 

ساز دیگری در ایران به نام طنبور یا تنبور سابقه بسیار قدیم دارد که فارابی نیز از آن نام می برد و در اشعار شاعران پیشین ایران هم ذکر آن رفته است. چنان که منوچهری دامغانی می گوید:

به یاد شهریارم، نوش گردان

به بانگ چنگ و موسیقار و طنبور

و هم چنین در جای دیگر سروده است:

خنیا گرانت، فاخته و عندلیب را

بشکست نای در کف و طنبور در کنار

بعضی گویند تار، همان بربط باستانی است که بعدها عود نامیده شده است. در این که عود و بربط یکی است شکی نیست. ولی تار به طنبور بیشتر شباهت دارد تا به عود و بربط.
در قدیم دو نوع طنبور بوده است: طنبور خراسانی و طنبور بغدادی. این ساز دو سیم داشته و مضرابی بوده که با انگشتان دست راست نواخته می شده و هم اکنون در کردستان معمول است. 
بر خلاف عود که دسته ای کج دارد، دسته تنبور راست و بلند است و مانند تار، پرده بندی می شود، ولی عده پرده های آن کمتر است. شکل طنبور همه جا در نقاشی های قدیم بخصوص در مینیاتورها دیده می شود و کاسه آن از چوب است و دهانه آن هم پوست ندارد مثل سه تار. ولی کاسه آن بزرگ تر است و به شکل یک نصفه خربزه است.
به نظر چنین می رسد که سه تار از نوع طنبور بوده است. با این تفاوت که طنبور را با چهار انگشت دست راست (بدون شست) به صدا در می آوردند ولی در سه تار، ناخن سبابه عمل مضراب را انجام می دهد. احتمالاً چون صدای سه تار کم بوده است کاسه این ساز را بزرگ تر کرده و روی آن پوست کشیده اند و با مضراب فلزی نواخته اند تا طنین آن بیشتر شود.

نگرشی بر شیوه گرفتن تار در قدیم

آیا در گذشته تار را بر روی سینه قرار میدادند یا فقط یک ژست برای عکاسی بوده ؟؟

جوابهای مختلفی به این سوال داده شده است که ما را بر آن داشت تا به تحقیق و بررسی این امر بپردازیم . بعضی ها می گویند این شیوه گرفتن ساز به دلیل عکس گرفتن بوده است اما در هنگام نوازندگی مانند امروزی ها تار را بر روی پا می گذاشتند و می نواختند اما این سوال مطرح می شود که چه لزومی داشته است که این کار را کنند؟ چرا که اکثر عکسها از زاویه ای گرفته شده است که نوازنده تمام قد درکادر قرار دارد و می توانسته تار را روی پایش هم بگذارد. از طرفی در نقاشی هایی که از قدما مانند آقا ..........

 

آیا در گذشته تار را بر روی سینه قرار میدادند یا فقط یک ژست برای عکاسی بوده ؟؟

جوابهای مختلفی به این سوال داده شده است که ما را بر آن داشت تا به تحقیق و بررسی این امر بپردازیم . بعضی ها می گویند این شیوه گرفتن ساز به دلیل عکس گرفتن بوده است اما در هنگام نوازندگی مانند امروزی ها تار را بر روی پا می گذاشتند و می نواختند اما این سوال مطرح می شود که چه لزومی داشته است که این کار را کنند؟ چرا که اکثر عکسها از زاویه ای گرفته شده است که نوازنده تمام قد درکادر قرار دارد و می توانسته تار را روی پایش هم بگذارد. از طرفی در نقاشی هایی که از قدما مانند آقا حسینقلی ، آقا علی اکبر و دیگران هست نیز تار را به همین شیوه گرفته اند که در عکسها مشاهده می شود . در نقاشی هایی که مدّت بیشتری باید در آن حالت بمانند تا نقاش بتواند طرح را بکشد و زاویه و کادری در کادر نیست چرا به این شیوه می گرفتند ؟ مثلاً در نقاشی کمال الملک که در آن آقا غلامحسین را کشیده که باز به همان شیوه تار را گرفته است و نشستن شیوه واحدی بوده که تمام نوازنده ها آن را رعایت می کردند. حتی در نقاشی هایی که نوازنده بر روی صندلی نشسته است و می توانسته ساز را روی پا قرار دهد باز به همان شیوه تار گرفته شده است . 

اصولاً باید پرسید که چرا نوازنده ای باید هنگام نوازندگی تار را طور دیگری بگیرد و در عکس طور دیگری ژست ساز زدن بگیرد ؟ آیا مقصودشان نشان دادن نوازندگی بوده پس چرا به گونه ای می نواختند که عکس نگرفتند ؟ 
این عقیده عجیب از کجا پیدا شد ؟ این نظریه بر اساس نقل و قول اساتید گذشته مانند شهنازی و دوامی و امثال ایشان بوده است . در اینجا ذکر این نکته ضروری است که اساساً استناد به اینگونه نقل قولها هیچ ارزش تحقیقاتی ندارد چون صحت این نقل قولها به شرایط زیادی بستگی دارد از جمله شرایط زمان و مکان پرسش ، نحوه پرسیدن ، میزان صداقت نقل قول کننده و شرایط دیگر . مثلاً در همین مورد فرض کنید که شخصی از استاد شهنازی اینطور می پرسد : 
استاد چرا آقا حسینقلی تار را روی سینه می گذاشتند مگر عقلشان نمی رسیده که روی پا خیلی راحت تر و بهتر است ؟ مسلماً با تعصبی که استاد شهنازی به پدرشان داشته اند و از طرفی در شرایطی بودند که گذاشتن ساز روی سینه نوعی عقب ماندگی به حساب می آمده پس فوراً در جواب اینطور می گویند : آن زمان امکانات نبوده است و برای اینکه بتوانند عکس بگیرند ساز را روی سینه می گذاشتند اما اگر پرسش اینگونه مطرح شود : 
استاد آقا حسینقلی چقدر زیبا ساز را روی سینه گرفته اند:



آیا همیشه اینطور ساز را می گرفتند ؟ مسلماً جواب مثبت خواهد بود . زمانی که تار روی پا قرار گرفت و نواختن ساز بر روی سینه به فراموشی سپرده شده بود بعضی ها با دیدن عکسهای قدیمی این سوال بر ایشان پیش می آمد که چرا قدما ساز را روی سینه می گذاشتند ؟ و اساتید آنها برای گرفتن عکس . 
نظریه دیگری که نمی دانیم بر چه اساسی یا بر مبنای کدام عکس ارائه شده است این است که چون قدما در حالت ایستاده عکس گرفته اند پس اجباراً ساز را روی سینه گذاشته اند و از طرفی چون ایستاده ساز زدن در شأن اساتید قدیم نبوده است پس در هنگام نوازندگی نشسته ساز می زدند و به این شکل که به مخّده یعنی پشتی تکیه می داده اند و زانو را بالا می آوردند و ساز را بر روی پا می گذاشتند مانند دعانویسان و خطاّطان ، البته این نقل قول از استاد دوامی ست . که در این مورد نیز همان مشکلات ذکر شده وجود دارد . علاوه بر اینکه دعانویسان و خطاطّان کارشان جنبه اجرایی و نمایشی ندارد. پس به هر شیوه ای که بخواهند می توانند بنشینند. اما در مورد نوازنده که جنبه اجرا و نمایش دارد باید اصول زیبایی رعایت شود. البته در همه جا امکان تکیه دادن وجود ندارد و خوشایند و زیبا نیست و به دور از ادب به نظر می آید. اما اگر قدما به این گونه می نشستند بدون اینکه به چیزی تکیه دهند و خوشایند و زیبا نیست و به دور از ادب به نظر می آید. اما اگر قدما به این گونه می نشستند بدون اینکه به چیزی تکیه دهند مانند حاج قربان نوازنده دوتار که بسیار زیباست ولی متناسب با همان موسیقی محلی ست. پس در عکسها هم می توانستند به همین طریق بنشینند و عکس بگیرند اما به خوبی پیداست که سیستم دو زانو نشستن کاملاً متناسب با موسیقی رسمی آن زمان بوده است. تنها عکسهایی که در آن نوازنده ایستاده است. یکی استاد شهنازی در سن 8 سالگی ست که پدرش در کنارش روی صندلی نشسته است:

و دیگری موسی معروفی که مشخص است ساز را در حالت ایستاده فقط برای عکس گرفتن گرفته است. در هیچ عکسی نوازنده در حال تکیه به مخده به حالت دعانویسان دیده نشده است در حالی که در بعضی از عکسها پشتی هم وجود دارد ولی نوازنده ساز را روی سینه گرفته است . عکسهایی هم هست که نوازنده بر روی صندلی نشسته است ولی جالب است که در انجا تکیه نداده است طوری نشسته است که تکیه گاه صندلی در پهلویی قرار گرفته است. اما اعتقاد به ایستاده ساز زدن از کجا آمده است؟ این باور نیز به اصطلاح به قول اساتید گذشته پیدا شده است می توان تصور کرد در پاسخ به این سوال که چرا قدما ساز را روی سینه می گذاشتند استادی گفته باشد برای اینکه باید در مقابل شاه می نواختند و مجبور بودند ایستاده و ساز را روی سینه بگیرند. اما این سوال پیش می آید که تکلیف نوازنده سنتور و کمانچه چه بوده است؟ و دیگر اینکه نقاشی هایی از مجالس شاهی وجود دراد که در آن نوازندگان همگی نشسته ساز می زنند . یا ممکن است برای جواب دادن به این سوال گفته باشند: برای رعایت ادب در نزد شاه همانطور که خود من شخصاً از خانم آقای شهنازی پرسیدم که چرا قدما ساز را روی سینه می گرفتند؟ ایشان پاسخ دادند: برای رعایت ادب که ممکن است برداشت سوال کننده از رعایت ادب ایستاده بودن در مقابل شاه باشد. 

اگر به فرهنگ و عرفان خودمان برگردیم می بینیم که رعایت ادب همیشه و همه جا الزامی ست چون همه جا را محضر حق می دانند و در محضر حق رعایت ادب شرط اول سلوک است و این مختص به مجلس شاهان نیست و البته سمبل رعایت ادب در فرهنگ ما دو زانو نشستن و زانوی ادب بر زمین گذاشتن است که به راستی در این شیوه سراسر رعایت ادب و زیبایی شده است . 
آیا قدما هنگام نوازندگی ساز را روی سینه می گذاشتند؟ 
بله. قدما به غیر از عکس، در هنگام نوازندگی هم ساز را روی سینه می گرفتند . 
اولین دلیل: این است که این کار واقعاً غیر منطقی غیر عقلانی ست که نوازنده ای در هنگام نواختن یک شیوه داشته باشد و در هنگام عکس گرفتن شیوه ای دیگر. در واقع اگر باور کنیم که قدما این کار را می کردند باید بپذیریم که اساتید قدیم ما بسیار ساده لوح و کوته فکر بوده اند که از شوق عکس گرفتن...
دلیل دوم: اینکه با توجه به عکسهای مختلف یک استاد، می بینیم که در تمام عکسها نحوة قرار گرفتن ساز زاویة دسته و طرز پنجه گذاری و مضراب ، در کمال زیبایی و پختگی همیشه به یک نحو و یک شیوه است. در حالی که اگر کسی ساز را همیشه ه این شیوه نگیرد در هنگام عکس گرفتن هر بار به یک گونه ساز را می گیرد و به این زیبایی نخواهد بود. این نشان دهنده این است که این نحوه گرفتن ساز پس از سالها تمرین و ممارست به یک پختگی و ثبات رسیده است. کما اینکه در عکسی که از "میرزا عبدالله" همراه شاگردانش هست ، می بینیم که هریک از شاگردان به گونه ای ساز را گرفته اند و جالب است که "حسین خلیفه و اسماعیل قهرمانی" که از بهترین شاگردان میرزا عبدالله هستند ، نحوه گرفتن و زاویه دسته سازشان به میرزا عبدالله نزدیکتر است. این نشان دهنده این است که شاگردان سعی داشتند تا این شیوه را از استاد بیاموزند و هر چه بیشتر به آن نزدیکتر شوند . 
دلیل سوم: ساختمان سازهای قدیمی ست. که خود گویای این مطلب است که قدما ساز را روی سینه می گرفتند چرا که پشت ساز تخت بوده و ساز سبک است و طراحی ان به گونه ای ست که به راحتی می توانند ساز را روی سینه نگاه دارند و این ثابت می کند که سازندگان ، بنا به سفارش نوازندگان ، ساز را برای گذاشتن روی سینه طراحی کرده اند و مسلماً این و دور از عقل است که بگوییم برای گرفتن عکس ، ساز را را اینگونه طراحی کرده اند . 
دلیل چهارم: عکسهایی از نوازندگان غیر درباری مطرب ها و نوازندگان محلی وجود دارد که انها نیز ساز را روی سینه گرفته اند. در حالی که عکس در سطح زمین گرفته شده و می توانستند هر طور دیگری ساز بزنند و به اصطلاح در مجلس شاه هم نمی رفتند که بخواهند اینطور ساز را بگیرند . 
تا به اینجا تا حدودی ثابت کردیم که قدما ساز را روی سینه می گذاشتند . حال این سوال مطرح می شود که چرا روی سینه می گذاشتند و طور دیگری نمی گرفتند ؟ 
اول اینکه: این شیوه طبیعی ترین و راحت ترین شیوة گرفتن ساز است و از زمانهای باستان نسل به نسل ادامه داشته است و مختص به زمان قاجار نیست. حتی نقش برجسته های دوران ماقبل از اسلام و همین طور نقاشی های دوران صفوی و تیموری این مطلب را به خوبی نشان می دهد که ساز با دسته به طرف بالا و روی دست نوازنده به طوری قرار گرفته است که در واقع ساز را در آغوش می گرفتند. این نحوه گرفتن ساز به قدری طبیعی است که مرئم عادی هنگامی که می خواهند به نار زدن اشاره کنند ناخود اگاه ساز خیالی را روی سینه شان می دهند و حتی اگر کسی با ساز تار و نحوه نواختن آن اشنا نباشد و هنگامی که برای اولین بار تار را به دستش بدهیم ان را روی سینه می گیرد . 
مطلب دوم: اینکه با فیزیک بدن متناسب دارد چون برای گرفتن ساز احتیاج به خم شدن به جلو و دور کردن دستها از بدن یا گذاشتن پا بر روی پای دیگر ، گذاشتن پای راست بالاتر از حد طبیعی و قوز کردن، چنان که در نوازندگی بر روی پا این موارد اتفاق می افتد نیست. بلکه باید بدن مستقیم و عمود بر زمین و دست در حالت طبیعی در کنار بدن قرار بگیرد و در این حالت که عضلات در حالت راحت و انبساط هستند ساز در آغوش گرفته می شود و از طرفی قرار گرفتن ساز بر روی قلب و احساس ارتعاش و تماس ان با قلب و همچنین نزدیک بودن ساز به گوش باعث ایجاد لذت و ارضای روامی می شود. در حالی که اکثر اشخاصی که ساز را روی پا می گذارند در اثر خم شدن یا دور شدن دستها از بدن یا خم شدن گردن و افتادن سر به پایین برای اینکه بتوانند به دسته ساز نگاه به مرور زمان دچار آرتروز می شوند . 
سوم: رعایت ادب و زیبایی. قدما که دارای ذوق سلیم بودند و در تمام کارهایشان این ذوق مشاهده می شود و در گرفتن ساز هم این سلیقه و ذوق عالی را نشان داده اند . همانطور که در عکسها و نقاشی ها می بینیم طرز گرفتن ساز بسیار زیبا ، موزون و متناسب با زیبایی شناسی موسیقی دستگاهی و شاعرانه زمانه است . 
در فرهنگی که حتی چهار زانو نشستن را بی ادبی می دانند چه برسد به آن که روی صندلی بنشینند و پا را روی پا بیندازند. حتی در عکسهایی که از میرزا عبدالله و آقا حسینقلی وجود دارد که بدون ساز بر روی صندلی نشسته اند می بینیم که جقدر زیبا و مودبانه پایشان را در کنار هم قرار داده اند. در این فرهنگ رعایت ادب را در دو زانو نشستن می دانند و بهترین فرمی که می توان هنگام نوازندگی به حالت دو زانو داشت همین فرمی است که در عکسهای قدیمی می بینیم . 
چهارم :هماهنگی با روش زندگی. همانطور که می دانید در ایران دیگر کشورهای شرقی بر روی زمین نشستن جز عادات و فرهنگ این مناطق است و هر کاری را در حالت نشسته بهتر انجام می دهند مثل نیایش ، غذا خوردن ، نوشتن ، مالعه کردن حتی سازندگان ساز هم در حالت نشسته ساز می ساخته اند در حالی که امروزه ایستاده و پشت میز کار انجام می دهند که از نظر سلامتی مضّر بیمارهایی مثل کمر درد، دیسک کمر، سیاتیک و واریس را به دنبال دارد. به همین دلیل نوازندگی نیز به حالت نشسته و بر روی زمین انجام می شده است که باز در این حالت بهترین و راحت ترین فرم نوازندگی، گذاشتن ساز بر روی سینه است . همانطور که امروزه می بینیم تار نوازانی که می خواهند روی زمین بنشینند دچار مشکل هستند چون کاسه تار باید به طرف بالا قرار گیرد به همین خاطر بعضی از بالشتک استفاده می کنند برخی چهار زانو می نشینند و عده ای از حرکات یوگا برای نشستن استفاده می کنند که تمامی اینها غیر طبیعی و نازیباست و باعث زحمت و مشکل برای نوازنده می شود. در حالی که اگر ساز را روی سینه بگذارند چه به حالت دو زانو چه چهار زانو، روی صندلی، در حال راه رفتن وحتی در حالت خوابیده می توانند به راحتی نوازندگی کنند و دیگر احتیاجی به زیر پایی ، بالشتک و دیگر لوازم اضافی نیست . 
پنجم: ایجاد امکانات تکنیکی. قدما وقتی ساز را روی سینه می گذاشتند در واقع کاسه تار بر روی ساعد دست راست قرار می گرفت و آرنج دست چپ زیر دسته ساز قرار داشت و وزن دسته بر روی دست چپ بود که به این ترتیب اتصال دستها به ساز امری اجتناب ناپذیر و در واقع ضروری بوده است. در عین حال دست راست نقطه اتکایی پیدا می کنند تا از این طریق حکت را از کتف به وسیله ساعد به مچ انتقال دهد. در واقع مبدأ حرکت از کتف است و کتف مانند چرخ دنده بزرگی ست که چرخ دنده کوچکتری را به حرکت در می آورد و باعث سرعت و قدرت در حرکت می شود. که پس از سالها تمرین و ممارست به یک پختگی، ثبات و تعادل می رسیده اند. در حالی که وقتی ساز را روی پا می گذاریم ، ساز به راحتی روی پا قرار می گیرد و احتیاج به مهارکردن با دست ندارد . در واقع دیگر لیلی برای اتصال باید پا قرار می گیرد و احتیاج به مهار کردن با دست ندارد. در واقع دیگر دلیلی برای اتصال دستها به ساز وجود ندارد و این اتصال باید صورت تصنّعی ایجاد شود و این باعث سردرگمی نوازنده می شود و نوازنده هیچگاه به یک استیل ثابت و شخص دست پیدا نمی کند و هر چند وقت ، طریقة دیگری را امتحان می کند. نمی داند دست چپ را چه کار کند ؟ مچ به طرف بیرون باشد یا داخل ؟ شصت بالای دسته باشد یا پشت دسته؟ از دسته جدا باشد یا چسبیده ؟ و در هر صورت دست به دسته ساز آویزان می شود . همچنین دست راست که مشخص نیست حرکتش باید از مچ باشد یا از ساعد یا ترکیبی از این دو به علاوه حرکت ساعد که در شیوه قدما به صورت افقی بوده است در شیوه ی جدید تبدیل به حرکت عمودی می شود. این نکته باعث خشکی و درشتی ریز ها شده و صدای ساز را زمخت می کند. در حالی که اگر ساز به شیوه قدما روی سینه گرفته شود تمام این مسائل حل می شوند و همه چیز در جای خود قرار می گیرد و تنها تعادل و تناسب می خواهد که آن نیز باتمرین و ممارست به دست نمی آید . 
ششم: انطباق با محتوای موسیقی دستگاهی . اگر موسیقی دستگاهی درست با شیوه قدما اجرا شود سرشار از حرکت ، پویایی، نشاط، امید و مبارزه است. همچنین وقتی عکس آقا حسینقلی که ساز را روی سینه گذاشته است می بینیم از لحاظ بصری پویایی . حرکت ، آمادگی ، مبارزه ، امید ، نشاط ، و سر زندگی القا می شود و این در انطباق کامل با محتوای موسیقی ای است که می نوازد . حال تصور کنید که همین استاد ، و ساز را روی پا بگذارد . انگار خسته شده و از مبارزه دست کشیده است و ساز را رها کرده است. که امروزه برخی از نوازندگان را می بینیم که دسته ساز از خط افق پایین تو رفته و به نظر می رسد که ساز می خواهد به طرف پایین برود . 

 


دانلود قطعه تصویری آموزش نحوه ی مضراب زدن تار ( لینک مستقیم )

http://0up.ir/images/ukytyu13cfpcbw3ihi2v.flv