آلبوم غوغای عشقبازان - استاد شجریان - استاد درخشانی - همایون شجریان - سعید فرج پوری - محمد فیروزی و حسین رضایی نیا

غوغای عشقبازان نام آلبومی است که توسط جناب شجریان روانه بازار شد. در این آلبوم غزلی از حضرت سعدی که نام آلبوم نیز از همان گرفته شده، عرضه گردیده است .

معرفی آلبوم غوغاي عشق بازان

دستگاه : آواز شور و افشاري

خوانندگان: محمدرضا شجریان و همایون شجریان

تار: مجيد درخشاني

کمانچه: سعيد فرج پوري

تنبک: همایون شجریان

بربط : محمد فيروزي

دف : حسين رضايي نيا

سال اجرا: 1386

سال انتشار: 1386

 

زمان

نام قطعه  

 

04:43

قطعه دیدار  

 

08:52

آواز بر قطعه دیدار  

 

01:52

قطعه پنج ضربی  

 

03:34

ادامه قطعه پنج ضربی  

 

02:41

آواز دیلمان  

 

11:39

تصنیف شور در فراق  

 

07:19

ساز و آواز افشاری  

 

05:15

رقص پروانه  

 

07:01

ادامه ساز و آواز  

 

09:22

تصنیف افشاری ساقیا  

 

04:52

ساز و آواز قرایی  

 

09:11

تصنیف افشاری باده عشق  

 

 آواز دیلمان

ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی

دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

 

شیراز در نبسته‌است بر کاروان ولیکن

ما را نمی‌گشایند از قید مهربانی **

 

اشتر که اختیارش در دست خود نباشد

می‌بایدش کشیدن باری به این گرانی **

 

خون هزار وامق خوردی به دلفریبی

دست از هزار عذرابردی به دلستانی **

 

صورت نگار چینی بی خویشتن بماند

گر صورتت ببیند سر تا به سر معانی **

 

تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید

تا خرمنت نسوزد احوال ما ندانی

 

می‌گفتمت که جانی دیگر دریغم آید

گر جوهری به از جان ممکن بود تو آنی **

 

سروی چو در سماعی، بدری چو در حدیثی

صبحی چو بر کناری، شمعی چو در میانی **

 

اول چنین نبودی، باری حقیقتی شد

دی خط نفس بودی، امروز قوت جانی **

 

ای بر در سرایت غوغای عشقبازان

همچون بر آب شیرین، غوغای کاروانی

 

شهر آن توست و شاهی، فرمای هرچه خواهی

گر بی عمل ببخشی، ور بی گنه برانی

 

روی امید سعدی بر خاک آستانت

بعد از تو کس ندارد یا غایة الامانی **

** این ابیات در آواز نیامده است.

افشاری

تا کی شوم از عشق تو شوریده به هر سوی

تا کی دوم از شور تو دیوانه به هر کوی

 

صد نعره همی آیدم از هر بن مویی

خود در دل سنگین تو نگرفت سر موی

 

بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان

تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی

 

سرگشته چو چوگانم در پای سمندت

می‌افتم و می گردم چون گوی به پهلوی  **

 

خود، کشته ابروی توام من به حقیقت

گر کشتنیم باز، بفرمای به ابروی

 

آنان که به گیسو دل عشاق ربودند

از دست تو از پای فتادند به گیسوی

 

تا یاد دلاویز تو همزانوی من شد

سر بر نگرفتم به هوای تو ز زانوی

 

بیرون نرود عشق توام تا ابد از دل

کاندر ازلم حرز تو بستند به بازوی

 

عشق از دل سعدی به ملامت نتوان برد

گر رنگ توان برد به آب از رخ هندوی **

 پنج ضربی آواز دیلمان

 

چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی

چون که به بخت ما رسد این همه ناز می‌کنی

 

ای که نیازموده‌ای صورت حال بیدلان

عشق حقیقی است اگر حمل مجاز می‌کنی

 

ای که نصیحتم کنی کز پی او دگر مرو

در نظر سبکتگین عیب ایاز می‌کنی

 

پیش نماز بگذرد سرو روان و گویدم

قبله اهل دل منم سهو نماز می‌کنی

 

دی به امید گفتمش داعی دولت توام

گفت دعا به خود بکن گر به نیاز می‌کنی **

 

گفتم اگر لبت گزم می خورم و شکر مزم

گفت خوری اگر پزم قصه دراز می‌کنی **

 

سعدی خویش خوانیم پس به جفا برانیم

سفره اگر نمی‌نهی در به چه باز می‌کنی **

افشاری

من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا

آن جام جان‌افزای را بر رزب بر جان ساقیا

 

بر دست من نه جام جان ای دستگیر عاشقان

دور از لب بیگانگان پیش آر پنهان ساقیا

 

نانی بده نان خواره را آن طامع بیچاره را

آن عاشق نانباره را کنجی بخسبان ساقیا **

 

ای جان جان، ای جان جان ما نامدیم از بهر نان

برجه گدارویی مکن در بزم سلطان ساقیا

 

اول بگیر آن جام مه، بر کفه آن پیر نه

چون مست گردد پیر ده، رو سوی مستان ساقیا

 

رو سخت کن ای مرتجا، مست از کجا شرم از کجا

ور شرم داری یک قدح بر شرم افشان ساقیا **

 

برخیز ای ساقی بیا ای دشمن شرم و حیا

تا بخت ما خندان شود، پیش آی خندان ساقیا

دستگاه شور 

بسم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی

به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی

 

نه ره گریز دارم، نه طریق آشنایی

به غم اوفتاده‌ای را که تواند احتمالی

 

چه خوش است در فراقی، همه عمر صبر کردن

به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی

 

به تو حاصلی ندارد غم روزگار گفتن

که شبی نخفته باشی به درازنای سالی

 

غم حال دردمندان، نه عجب گرت نباشد

که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

 

سخنی بگوی با من که چنان اسیر عشقم

که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

 

چه نشینی ای قیامت، بنمای سرو قامت

به خلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی **

 

که نه وقت آن سماع است که دف خلاص یابد

به طپانچه‌ای و بربط برهد به گوشمالی **

 

همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد

اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی

 

دگر آفتاب رویت منمای آسمان را

که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی **

 

خط مشکبوی و خالت به مناسبت تو گویی

قلم غبار می‌رفت و فرو چکیده خالی **

 

تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد

گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی **

 

پنج ضربی

من چرا دل به تو دادم که دلم می‌شکنی

یا چه کردم که نگه باز به من، می‌نکنی

 

دیگران چون بروند از نظر، از دل بروند

تو چنان در دل من رفته، که جان در بدنی

 

دل و جانم به تو مشغول و نظر از چپ و راست

تا نگویند رقیبان که تو منظور منی

 

تو همایی و من خسته بیچاره، گدا

پادشاهی کنم ار سایه به من برفکنی **

 

بنده‌وارت به سلام آیم و خدمت بکنم

ور قبولم نکنی می‌رسدت کبر و منی **

 

مرد، راضیست که در پای تو افتد چون گوی

تو به آن ساعد سیمینش، به چوگان بزنی **

 

من بر از شاخ امیدت نتوانم خوردن

غالب‌الظن و یقینم که تو بیخم بکنی **

 

مست بی خوبشتن از خمر، ظلوم است و جهول

مستی عشق نکو باشد و بی خویشتنی **

 

تو بدین نعت و صفت گر بخرامی در باغ

باغبان بیند و گوید که تو سرو چمنی **

 

خوان درویش به شیرینی و چربی بخورند

سعدیا چرب زبانی کن و شیرین سخنی **

 

 آواز قرایی

من اندر خود نمی‌یابم که روی از دوست برتابم

بدار ای دوست، دست از من که طاقت رفت و پیمانم

 

تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی

اگر جانم دریغ آید، نه مشتاقم که کذابم

 

بیار ای لعبت ساقی نگویم چند پیمانه

که گر جیحون بپیمایی، نخواهی یافت سیرابم  **

 

مرا روی تو محرابست در شهر مسلمانان

اگر چنگ مغان باشد، نگرداند ز محرابم **

 

مرا از دنیی و عقبی همینم بود و دیگر نه

که پیش از رفتن از دنیا دمی با دوست دریابم  **

 

نگفتی بی وفا یارا که دلداری کنی ما را

الا گر دست می‌گیری بیا کز سر گذشت آبم

 

سر از بیچارگی گفتم نهم شوریده در عالم

دگر ره پای می‌بندد وفای عهد اصحابم

 

زمستان است و بی برگی بیا ای باد نوروزی

بیابان است و تاریکی، بتاب ای قرص مهتابم **

 

حیات سعدی آن باشد که بر خاک درت میرد

دری دیگر نمی‌دانم، مکن محروم از این نابم **

 


1
   قطعه ی دیدار - بــی کــلام ...

http://s1.picofile.com/file/6118617702/01_Ghateye_Didar.mp3.html

----------------------------

2   آواز بر قطعه ی دیدار ... 
http://s1.picofile.com/file/6118618708/02_Avaz_Bar_Ghateye_Didar.mp3.html

----------------------------

3   قطعه ی پنج ضربی (چشم رضا و مرحمت بر همه باز می‌کنی) ...
http://s1.picofile.com/file/6118619714/03_Ghateye_Panj_Zarbi.mp3.html

----------------------------

4   ادامه قطعه پنج ضربی ...
http://s1.picofile.com/file/6118620720/04_Edameye_Ghateye_Panj_Zarbi.mp3.html

----------------------------

5   آواز دیلمان ...
http://s1.picofile.com/file/6118621726/05_Avaze_Deylaman.mp3.html

----------------------------

6   شور در فراق  ...
http://s1.picofile.com/file/6118622732/06_Tasnife_Shoor_Dar_Faragh.mp3.html

----------------------------

7   ساز و آواز افشاری ...
http://s1.picofile.com/file/6118623738/07_Sazo_Avaze_Afshari.mp3.html

----------------------------

8   رقص پروانه ها  ...
http://s1.picofile.com/file/6118624744/08_Raghse_Parvaneh.mp3.html

----------------------------

9   ادامه ساز و آواز ...
http://s1.picofile.com/file/6118625750/09_Edameye_Sazo_Avaz.mp3.html

----------------------------

10  تصنیف افشاری (من از کجا پند از کجا، باده برگدان ساقیا - شمس) ...
http://s1.picofile.com/file/6118626756/10_Tasnife_Afshari_Saghia.mp3.html
---------------------------

11   ساز و آواز قرایی ...
http://s1.picofile.com/file/6118627762/11_Sazo_Avaze_Gharaee.mp3.html
----------------------------

12   تصنیف افشاری باده عشق (شکست عهد مودت، نگار دلبندم - سعدی) ...
http://s1.picofile.com/file/6118628768/12_Tasnife_Afshari_Badeye_Eshgh.mp3.html
----------------------------


 

 


حسین رضایی نیا

نوازنده‌ی دف و دایره
متولد 1354 در تهران
آغاز فعالیت از سال 1371 بیژن کامکار
سابقه‌ی فعالیت‌های هنر :آغاز فراگیری موسیقی در سال 69 با ساز سنتور و سپس یادگیری دف در مرکز حفظ و اشاعه‌ی موسیقی، نوازنده‌ی دف ارکستر سمفونیک تهران به‌رهبری زنده یاد فریدون ناصری، برگزاری کنسرت‌های متعدد با گروه موسیقی «شمس» (استاد کیخسرو پورناظری) و «مولوی» (استاد شهرام ناظری))، نوازندگی دف در آلبوم‌های گوناگون از جمله «گل آتش»، «پنهان چو دل» و «غوغای عشقبازان» و "رندان مست" و "صوفی"و "خیال انگیز"، همراهی با گروه موسیقی «آوا» و استاد محمدرضا شجریان در کنسرت‌های تهران و اصفهان سال 86 و تور کنسرت بهاره در آمریکای شمالی در سال 2008 و تور اروپا ، گروه شهناز تابستان 88.

 


محمد فیروزی، (۱۳۳۶، تهران -) نوازندهٔ سرشناس بربط و سه‌تار است.

زندگی 

محمد فیروزی از همان دوران کودکی به موسیقی علاقه داشت و نسبت خانوادگی وی با هوشنگ ظریف باعث شد که با موسیقی بیشتر آشنا شود.

او در سال ۱۳۴۹ به هنرستان عالی موسیقی ملی وارد شد. با ورود منصور نریمان به هنرستان، ساز بربط را به عنوان ساز دوم خود انتخاب کرد. بعد از اتمام دوره هنرستان، در سال ۱۳۵۵ به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران وارد شد و در دانشگاه نزد محمد رضا لطفی، حسین علیزاده و نورعلی برومند آموزش سه‌تار را دنبال کرد.

کار هنری 

وی در سال ۱۳۵۶ وارد رادیو شد و در گروه سماعی به سرپرستی حسن ناهید به اجرای برنامه پرداخت. در همان سال بود که در رادیوگروه عارف تشکیل شد و محمد فیروزی همراه با پرویز مشکاتیان، حسین علیزاده، ناصر فرهنگ فر، جمشید عندلیبی و علی اکبر شکارچی نخستین اعضای این گروه بودند. وی همراه با این گروه در ساخت مجموعهٔ چاووش همکاری کرد.

محمد فیروزی به همراه گروه عارف کنسرت‌های متعددی در کشورهای مختلف دنیا به خوانندگی محمدرضا شجریان، شهرام ناظری وایرج بسطامی اجرا کرد که در آلبوم‌هایی چون دستان، نوا، لالهٔ بهار، شور انگیز و افشاری مرکب نتیجهٔ آن بود.

وی در سال ۱۳۶۹ از گروه عارف جدا شد و به گروه آوا پیوست که سرپرستی و خوانندگی آن را محمدرضا شجریان بر عهده داشت و اعضای آن عبارت بودند از: داریوش پیرنیاکان، جمشید عندلیبی، مسعود شناسا، جواد بطحایی، سعید فرج‌پوری و همایون شجریان که حاصل همکاری این گروه آثاری همچون: آهنگ وفا، رسوای دل و شب وصل بود.

محمد فیروزی همچنین از سال ۱۳۶۹ همراه با گروه‌های آوا و بیدل به سرپرستی محمدرضا شجریان و حسام‌الدین سراج سفرهای متعددی به خارج از کشور داشت و در فستیوال‌های مختلف در آلمان و هلند شرکت کرد. وی همچنین در آلبوم‌های آسمان عشق وآرام جان و بعدتر غوغای عشق‌بازان و سخن عشق هم با محمدرضا شجریان همکاری کرد.

در سال ۱۳۸۰ در گروه رومی «مولوی» به همراه شهرام ناظری، بزرگترین تور موسیقی ایران را در شانزده شهر اجرا کرد که کنسرت آنها با بیش از ۱۲۰ هزار تماشاچی در کاخ سعد آباد رکورد خاورمیانه را برایشان رقم زد.

تدریس 

محمد فیروزی، تدریس بربط، تار و سه‌تار را از مرکز حفظ و اشاعه موسیقی و کانون چاوش (از بدو تشکیل) آغاز کرد و در حال حاضر در هنرستان موسیقی دختران ، کنسرواتوار تهران و همچنین آموزشگاه موسیقی سعدی به تدریس می‌پردازد. وی همچنین در حال تدوین کتابی مختص ساز بربط است.

 


سعید فرج‌پوری (زاده ۱۳۳۹ در سنندج )، نوازندهٔ سرشناس کمانچه است.

فعالیت‌ها

از جمله فعالیت‌های فرجپوری می‌توان به تدریس در کانون چاووش، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، هنرستان‌های دختران و پسران، دانشگاه هنر، دانشگاه علمی کاربردی، نوازندگی در گروه‌های شیدا، عارف، آوا، دستان و شرکت در ضبط آثار بیشماری از آهنگسازان معاصر و اجرای کنسرت در مراکز فرهنگی و فستیوالی در اروپا، آمریکا، کانادا، آسیا به همراه گروه‌های مختلف و صاحب نام موسیقی ایرانی، اشاره کرد.

فرج پوری آثاری را هم به صورت سی دی آلبوم موسیقی انتشار داد که از جمله‌آنها می‌توان در بخش تکنوازی به آثاری چون تکنوازی کمانچه 1 در دستگاه سه گاه، تکنوازی کمانچه ۲ در دستگاه همایون، کمانچه نوازی بر اساس نغمه‌های کردی به همراه تمبک و دف پژهام اخواص، اشاره کرد.

بخشی از فعالیت‌های فرجپوری در حوزه آهنگسازی نمود پیدا کرده است که شاخص‌ترین آن آلبوم شوریده با صدای بانو پریسا و گروه دستان است که جایزه بهترین موسیقی سال ۲۰۰۳ از وزارت فرهنگ فرانسه را دریافت کرد.

علاوه بر این کار وی آهنگسازی آلبوم‌های دریای بی پایان( همکاری با گروه دستان با صدای سالار عقیلی و غوغای عشق بازان آهنگسازی برای گروه آوا با آواز محمد رضا شجریان) را نیز انجام داده است.


کتاب ۲۰ قطعه برای کمانچه هم از جمله کارهای نوشتاری فرجپوری است که به بازار موسیقی عرضه شده است.

وی از سال ۱۳۸۵، به همراه مجید درخشانی و محمد فیروزی، محمدرضا شجریان و همایون شجریان را در کنسرت‌های اروپا و تهران همراهی کرد. وی همچنین از اعضای گروه دستان می‌باشد.