آلبوم پیوند مهر - استاد محمدرضا شجریان و استاد فرهنگ شریف + طفیل هستی
نام آلبوم : |
پیوند مهر | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
دستگاه : |
شور ابوعطا | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
اجرا : |
اردیبهشت 1363 | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
خواننده : |
محمد رضا شجریان | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تار : |
فرهنگ شریف | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تنبک : |
جهانگیر ملک | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||
| |||||||||||||||||||||||||||||||||||||
طرح : |
مژگان شجریان |
معرفی ردیف های آواز آلبوم پيوند مهر
دستگاه :شور ، آواز ابوعطا
تار: فرهنگ شريف
تنبك : جهانگير ملك
سال اجرا: 1363
سال انتشار: 1379
آواز : پيوند مهر
غزل : سعدي
خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان
کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان
درآمد شور شبيه حسيني
بر عقل من بخندی گر در غمش بگریم
کاین کارهای مشکل افتد به کاردانان
عاشق كش
دل داده را ملامت گفتن چه سود دارد
میباید این نصیحت کردن به دلستانان
سلمك
دامن ز پای برگیر ای خوبروی خوش رو
تا دامنت نگیرد دست خدای خوانان
قرچه
من ترک مهر اینان در خود نمیشناسم
بگذار تا بیاید بر من جفای آنان
قرچه رضوي
روشن روان عاشق از تیره شب ننالد
داند که روز گردد روزی شب شبانان
رضوي
باور مکن که من دست از دامنت بدارم
شمشیر نگسلاند پیوند مهربانان
رضوي
چشم از تو برنگیرم ور میکشد رقیبم
مشتاق گل بسازد با خوی باغبانان
رضوي
من اختیار خود را تسلیم عشق کردم
همچون زمام اشتر بر دست ساربانان
قرچه سلمك
شکرفروش مصری حال مگس چه داند
این دست شوق بر سر وان آستین فشانان
-
شاید که آستینت بر سر زنند سعدی
تا چون مگس نگردی گرد شکردهانان
سلمك فرود
مشخصات عروضی:
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن
بحر: مضارع مثمن اخرب
تصنيف : اي ساربان
كلام : سعدي
دانلود آلبوم پیوند مهر از لینکهای زیر
۱- تک نوازی تار
http://www.4shared.com/audio/cM2699gB/01_taknavazi_tar.html
۲- قطعه ضربی ۱
http://www.4shared.com/audio/ETSnCN7Y/02_gheteye_zarbi.html
۳-ساز و آواز ۱
http://www.4shared.com/audio/-yqLpGH_/03_sazo_avaz.html
۴-قطعه ضربی ۲
http://www.4shared.com/audio/P8nYLVe1/04_gheteye_zarbi.html
۵- ادامه ساز و آواز
http://www.4shared.com/audio/fBYVAiuc/05_edame_sazo_avaz.html
۶-چهار مضراب
http://www.4shared.com/audio/th4AR5Uw/06_Chehar_Mezrab.html
۷- قطعه ضربی ۳
http://www.4shared.com/audio/OcBaus4G/07_gheteye_zarbi.html
۸-ساز و آواز ۲
http://www.4shared.com/audio/flNe5ujk/08_sazo_avaz.html
۹- قطعه ضربی ۴
http://www.4shared.com/audio/ZUW4oBwV/09_gheteye_zarbi.html
فرهنگ شريف
تار نوازى است برخاسته از عصر ويولون در موسيقى معاصر ايرانى. براى آنها كه همدوره اوهستند و موسيقى را نه از طريق سى.دى بلكه از طريق نشستن پاى راديوى يك موج تهران سال هاى ۱۳۳۰ شنيده اند، ادراك اين عبارت چندان مشكل نيست. اما براى آنها كه از آن دوران نبوده اند وشرايط حاكم بر موسيقى ايرانى را در دهه هاى ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ نمى دانند، اين عبارت، شايد قدرى هم عجيب به نظر بيايد و حتى ربط آن را با فرهنگ شريف و هنر تارنوازى او درنيابند.
اما ترسيم پرتره اى از يك شخصيت، بدون ترسيم زمينه هاى اجتماعى و تاريخى او ممكن نيست و اين نوشته كوچك، مدتى است براى ترسيم شرايط رشد و پرورش و خصوصيات نوازندگى مرد هنرمندى كه از محبوب ترين نام ها در موسيقى ايرانى است.
فرهنگ شريف، يكى از سه فرزند پسر در خانواده «دكتر شريف»، پزشك نامدار تهرانى است. فضاى مساعد خانواده، شرايط رشد سالم و آموختن موسيقى اصيل را براى او فراهم كرد و در محيط زندگى آنها از فشارها و ممنوعيت هايى كه در خانواده هاى بسيارى از موسيقيدانان ديده مى شد و برخى هنرمندان با يادآورى آنها تلخكام مى شدند، اثر و خبرى نبود. كودكى فرهنگ، مصادف با يكى از حساس ترين دوران تاريخ بوده است؛ هم از لحاظ سياسى ـ اجتماعى و هم از لحاظ موسيقى.
در اين دوره (۱۳۲۴ـ۱۳۱۲)، موسيقى اصيل ايرانى، يك بار در ميانه سلطنت رضا شاه طرد شد و آموزش موسيقى كلاسيك اروپايى در هنرستان ها برنامه رسمى موسيقى كشور ابلاغ گرديد و يك بار هم با آغاز سلطنت محمدرضا شاه و آزادى هاى اجتماعى برخاسته از هرج و مرج جامعه و درگير شدن با جنگ جهانى دوم (۱۳۲۴ـ۱۳۱۸)،همان موسيقى طرد شده، رواج و رونق فوق العاده يافت و تحولات اجتماعى ايران ـ بخوانيم تهران ـ برداشت هاى تازه و فضاهاى جديدى را در موسيقى ايرانى پديدار مى كرد.
فرهنگ نوجوان، «تار» را به عنوان ساز محبوب خود برگزيد. از هنرمندان بزرگ هم نسل او، هيچ كس تار نواز حرفه اى نشد و اين از ويژگى هاى انحصارى فرهنگ شريف است. عصر تار در موسيقى ايرانى بعد از دوره ميرزا حسينقلى و درويش تمام شده بود و بعد از كنار رفتن شاگردانشان (نى داوود، موسى معروفى، على اكبر شهنازى و ...) از صحنه هاى موسيقى در اواسط دهه ،۱۳۲۰ «تار» تبديل شده بود به سازى دست چندم، در رده اى پايين تر از ويولون، پيانو و قره نى. حدود يك دهه بعد (دهه ۱۳۴۰ـ۱۳۳۰) كه موسيقيدانان جوانى (از متولدين سال هاى ۱۳۱۵ـ۱۳۰۵) در برنامه هاى موسيقى راديو تهران درخشيدند، در كنار نام هايى چون پرويز ياحقى، حبيب الله بديعى، حسن كسايى،جهانگير ملك، همايون خرم، رضا ورزنده و ... بسيارى ديگر، تنها فرهنگ شريف بود كه تار مى نواخت. باقى تارنوازان (غير از چهره هاى پرورده در هنرستان موسيقى ملى كه راهى ديگر مى رفتند، نظير هوشنگ ظريف)، يا متعلق به نسل قبل بودند (نظير شاپور حاتمى، لطف الله مجد و جليل شهناز) و يا در آن زمان كودك بودند و دوره هاى ابتدايى آموزش را مى گذراندند (نظير محمدرضا لطفى، داريوش طلايى و ...) و همانطور كه گفته شد، «عصر ويولون» بود و صداى آرشه هاى شاگردان كلاس استاد ابوالحسن صبا و استاد حسين ياحقى در موسيقى تهران «صداى غالب» بود. فرهنگ نوجوان تر و يك اعجوبه تار نوازى، به دنياى نوازندگى ورود كرد: عبدالحسين شهنازى (۱۳۲۷ـ۱۲۸۲)، فرزند ميرزاحسينقلى و برادر على اكبر شهنازى، نوازنده اى شوريده حال با مضراب قوى و ابداعاتى كه به شيوه كلاسيك بود و برادرش شباهتى نداشت و به قول هنرمند ارجمند محمدرضا لطفى «سوخته حال و شاعرانه» بود.تأثير هنر جادويى عبدالحسين خان در نسل خود و بعد از خود چنان بود كه محققان، شيوه اصيل تار نوازى در فضاى فرهنگى شهر اصفهان را اصلاً برخاسته از او مى دانند؛ و نوازندگان بزرگى همچون اكبر خان نوروزى، خانواده معظم شهناز (شعبان، على و جليل) و عباس خان سرورى (دايى استاد جليل شهناز) از شيوه شيرين عبدالحسين خان تأثير پذيرفته اند؛ طرفه اين كه هيچكدام از اينان شاگرد مستقيم او نبوده اند؛ و زندگى آشفته اين نوازنده پراستعداد، حوصله تعليم شاگرد در يك روال مرتب را فراهم نمى كرد. در تهران، شاگرد مستقيم عبدالحسين خان، زنده ياد شاپور حاتمى بود كه شيوه استادش را با علاقه و اعتقاد حفظ كرد و جمله بندى ها و به ويژه مضراب هاى «ريز» و پر و مسلسل او، يادآور نوازندگى عبدالحسين خان شهنازى بود كه دقيقه هاى محدودى از آن در صفحات گروه در آن ضبط شده است. متأسفانه فرهنگ شريف از دوران آموزش خود نزد شهنازى كمتر سخن گفته و او هنرمندى است كه حرف زدن درباره خود را دوست نمى دارد؛ و علت آن حجب طبيعى و فروتنى ذاتى اوست. شنيدن نواخته هاى عبدالحسين خان و نواخته هاى شريف، تأثيرپذيرى شاگرد از استاد را اثبات مى كند. ليكن اين تأثيرپذيرى به آسانى عيان نيست و در ناخودآگاه نوازنده نامدار موسيقى ما اتفاق افتاده است. پستوى نوازندگى استاد، خيلى سريع تر است وجملاتش، به رديف كلاسيك نسبتاً نزديك تر و از نوعى عصبيت و فشردگى و روحيه تهاجمى و تند حكايت مى كندكه برخاسته از شخصيت فردى او بوده است. در حالى كه نوازندگى شاگردانش، بنا به اقتضاى موسيقى زمان خود (كه از راديو ارائه مى شدند از صفحات گرامافون و بالطبع زمان خيلى وسيع ترى در اختيار نوازنده مى گذاشت) داراى تمپوى بسيار آرام تر است،جملات از قيد رديف كلاسيك، رها هستند اما در چارچوب اصالت هاى ايرانى حركت مى كنند، استفاده از تكنيك هايى مثل فشردن خرك، ويبروسيون هاى طولى و عرضى روى سيم، سكوت هاى طولانى، طنين انداختن ناله يك سيم در فضاى انباشته از سكوت، برخلاف نوازندگان قديم كه سعى مى كردند فضاى سازشان پر و انباشته از صداى مضراب هاى ريز و تك باشد و بالاخره استفاده از «افه»هايى كه بخشى از آنها حاصل رويارويى مستقيم و طولانى مدت نوازنده با ميكروفون و امكانات صداسازى آن است. اينها خصوصيات ظاهرى و قابل توضيح در تار نوازى و «فرهنگ شريف» است؛ و خصوصيت باطنى و غيرقابل توصيف هنر او كه تنها با شنيدن همدلانه قابل درك است، گرما و صميميت و خلسه اى طولانى است كه «عاشقان ساز فرهنگ»، مجذوب و شيداى آنند و تأثير آن براى شنونده اى كه دوستدار اين موسيقى باشد، چنان است كه تا ساعت ها بعد از پايان يافتن نوازندگى او نيز در گوش و مغز آنها صدا مى كند و از نشئه اى خوش و شيرين، سرشارشان مى سازد.
هنگامى كه عبدالحسين شهنازى درگذشت، فرهنگ شريف پانزده ساله بود؛ و بايستى آموزشى را ادامه مى داد. متأسفانه اطلاعات خيلى دقيقى از سال هاى آموزش او در دست نيست، در يكى دو منبع آمده است كه او از محضر استاد على اكبر شهنازى و استاد مرتضى نى داوود، دو نوازنده بزرگ در سال هاى ۱۳۲۰ـ۱۳۰۰ نيز استفاده كرده است. اما آنچه كه نواخته هاى او نشان مى دهد، اين است كه شريف جوان از همان سال هاى ابتداى جوانى، يعنى ابتداى دهه ۱۳۳۰ كه سال هاى طلايى موسيقى راديو و عصر «گل ها» بود، روش نوازندگى دلخواه و راه بيان احساسات فردى خود را به شكلى بى تكلف و آزاد پيدا كرده و صداقت او، ضامن دوام و ماندگارى و محبوبيت او شده است.همچنين او از نوازندگان نادرى است كه شهرت خود را مديون آهنگسازى، ترانه سازى وهمراهى با خوانندگان مؤنث و مذكر نبوده است بلكه تنها و تنها با هنر تك نوازى و بداهه نوازى مطرح شده كه مشكل ترين زمينه براى عرض اندام و به عرصه آمدن يك موسيقيدان ايرانى است. فرهنگ شريف قطعات متعددى براى تار ساخته، البته بيشتر به صورت بداهه هاى خلاق و آنى (كه بخشى از آنها را هنرمند ارجمند جناب آقاى هوشنگ ظريف،نت نويسى كرده و آقاى محمدرضا گرگين زاده، آنها را به چاپ رسانده) است؛ وآهنگ هاى دلنشينى از او را خوانندگان اجرا كرده اند، اما شناخت او تنها با بداهه پردازى هاى او بر «تار» است. يگانه معشوق حقيقى زندگى اش.
فرهنگ شريف در سال هاى ۱۳۵۶ـ۱۳۳۱ در برنامه هاى مختلف موسيقى راديو، تلويزيون وجشن هنرشيراز شركت كرد. صداى ساز او همه جا شاخص بود و دوستداران خود را در بين ايرانيان تمام جهان، حفظ كرده است.از نمونه هاى بسيار زيباى نوازندگى او، اولين برنامه آوازى زنده ياد محمودى خوانسارى است كه شادروان محمودى نيز هميشه از آن به زيبايى ياد مى كرد. همچنين اجراهايى در برنامه هاى گل ها و برگ سبز و به ويژه برنامه اى در تالار رودكى به سال ۱۳۵۳ همراه حسين و اسدالله ملك، محمد موسوى و محمودى خوانسارى و امير ناصر افتتاح كه تمركز و شفافيت نوازندگى او روى صحنه، شگفتى آفرين بود. بعد از انقلاب، او نيز برخلاف ميل خود، به خاطر شرايط نامساعدى كه براى موسيقى در سال هاى پيش از صدور حكم تاريخى رهبر انقلاب (قده) در جامعه وجود داشت، به خارج از كشور مهاجرت كرد.زندگى او در كنار ايرانيان هنردوستى كه با موسيقى او جوانى كرده و به پيرى رسيده بودند، از رفاه و محبوبيت برخوردار بود ولى شريف بدون ايران نمى توانست زندگى كند و در هيچ نقطه از جهان، مليت و موسيقى و زبان خود را فراموش نكرد. بعد از بازگشت به ايران (كه با سفرهاى گهگاهى به خارج تداوم بود) كلاس تدريس خصوصى تأسيس كرد، در كلاس هاى دانشگاه به عنوان نوازنده ميهمان دعوت شد (خانم دكتر سيمين دانشور به ياد مى آورد كه در سال هاى تدريس زيباشناسى در دانشگاه تهران، سال هاى ۱۳۴۰ گاه از فرهنگ شريف دعوت مى كرد كه در كلاس هاى استتيك براى دانشجويان تار بزند و او نيز با كمال فروتنى و مهربانى مى پذيرفت و مى آمد)، نوارهاى متعددى را در آمريكا و ايران ضبط كرد و هنوز هم به فعاليت هاى خود ادامه مى دهد. اما راز شريف در زندگى و نوازندگى، رازى است درونى و مربوط به سرشت و طبيعت مهربان او مى شود. روح بزرگوار و سخاوت انسانى فرهنگ شريف و رأفت قبل او، گوهرى است كه بين موسيقيدانان ايرانى، كمتر نظيرى دارد و خاص خود اوست.
آثار
• آثار متعدد در برنامه گلها به همراه آواز آقایان بنان،شجریان . اکبر گلپایگانی، ایرج و...
• عشاق
• زمرد
• همایون (برنامه گلها با محمدرضا شجریان)
• عاشقانهها
• شور معشوق
• زخمه
• کرشمه
• اصفهان
• مهر افروز
• ساز و نوا
• سدره
• پیوند مهر با آواز محمدرضا شجریان
یکی از زیباترین و بیادماندنی ترین آوازهای استاد محمدرضاشجریان همراه با تار همیشه دلنشین استادفرهنگ شریف را که در مایه ابوعطا اجرا شده است
آواز:استادمحمدرضاشجریان
تار:استادفرهنگ شریف
تنبک:استاد امیرناصرافتتاح
درمایه ابوعطا
نکته قابل توجه در مورد این کار اجرای بسیار زیبای استاد شجریان در گوشه دشتستانی در بیت دعای گوشه نشینان بلابگرداند.... به همراه جواب آواز بسیار زیبای استاد شریف میباشد.
طفیل هستی عشقند آدمی و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
بکوش خواجه و ازعشق بی نصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بی هنری
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند
به عذر نیم شبی کوش و ناله سحری
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که در برابر چشمی و غایب از نظری
هزار جان گرامی بسوخت زین غیرت
که هر صباح و مسا شمع محفل دگری
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
چرا به گوشه چشمی بما نمی نگری
بیا که وضع جهان را چنان که من دیدم
گر امتحان بکنی می خوری و غم نخوری
http://www.4shared.com/file/145344424/dbc8d870/shajarian-sharif.html
جهانگیر ملک
استاد جهانگیر ملک در سال ۱۳۱۱ در تهران، خیابان ری متولد شد . او از کودکی به نواختن ضرب علاقه مند بود و به واسطهی همین علاقهمندی به محضر استاد حسین تهرانی راه یافت و از محضر استاد بیبدیل تنبک بهرهمند شد.
جهانگیر ملک ، بعدها خود به تربیت و تعلیم شاگرد پرداخت و شاگردان خوب و با استعدادی نیز تحویل موسیقی ایران داد. او در سال ۱۳۳۲ توسط استاد علی تجویدی به رادیو راه یافت و پس از ان که هنرش از سوی مشیر همایون شهردار که در آن زمان رئیس شورای موسیقی رادیو بود تأیید شد، کار خود را در ارکستر ویژهای که سرپرستی آن با خود مشیر همایون بود آغاز کرد. پس از آن طی سالیان متمادی با ارکسترهای شمارهی ۱ به رهبری حسینعلی ملاح و مهدی مفتاح، ارکستر شمارهی ۲ به رهبری مجید وفادار و علی تجویدی، ارکستر شمارهی ۳ به رهبری پرویز یاحقی ، ارکستر شمارهی ۴ به رهبری همایون خرم، ارکستر شمارهی ۵ به رهبری عباس شاپوری، ارکستر شمارهی ۶ به رهبری بزرگ لشگری و جواد لشگری همکاری داشت. جهانگیر ملک توسط شادروان حبیب الله بدیعی برای همکاری با برنامهی گلها دعوت شد و همکاری با ارزش خود را با این برنامه آغاز کرد. وی همچنین در بسیاری از برنامههای تکنوازان رادیو همراه با نوازندگان به نام وقت تنبک نواخت. جهانگیر ملک را از لحاظ تعداد اثر ضبط شده میتوان پرکارترین هنرمند موسیقی ایران نام برد. همکاری او با رادیو تا آخرین سالهای زندگی پرثمرش ادامه یافت.
جهانگیر ملک بیستم آذر ماه سال ۱۳۸۱ از عالم خاک به ملکوت پاک پر کشید.
امیرناصر افتتاح
مرحوم امیرناصر افتتاح به سال 1314 در تهران متولد شد وی از کودکی به نواختن تنبک علاقمند بود و هر وقت امکانی دست میداد ، شروع به نواختن میکرد . او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی برای ادامه تحصیل به دبیرستان رازی رفت و در این دبیرستان موفق به دریافت دیپلم شد . ولی در همین زمان پدرش به رحمت ایزدی پیوست و او را تنها گذاشت . فوت پدر برای او ضربه بزرگ و جبران ناپذیری بود و این ضربات تا آخرین لحظات وحیات ، این همرمند با ارزش را راحت نگذاشت و پیوسته او را زیر ضربات روحی و روانی قرار میداد ، به طوری که او مردی کم حوصله و تندخو و عصبی شده بود . و با این همه انسانی بود شریف ، بی تکبر ، دست دل باز ، رفیق دوست و با شخصیت و نمونه هنرمند درستکار و والامقام .
امیرناصر افتتاح در اوایل نوجوانی نزد هوشنگ مهرورزان که از شاگردان ممتاز استاد حسین تهرانی بود ، شروع به فراگیری نواختن ضرب کرد و پس از چندی نیز در خدمت استاد تهرانی نواختن ضرب را تکمیل کرد . این فراگیری به حدی بود که خود ، در مقام استادی قرار گرفت و شاگردان بزرگی چون : محمد اسماعیلی ، ابتین اجلالی ، امیربابک رکنی ، اصغری ، بهزاد رضوی ، محمود فرحمند بافی و رجبی را تربیت کرد که امروزه هر کدام جایی والا در نواختن این ساز دارند .
امیر ناصر افتتاح در سال 1334 به رادیو رفت و همکاری خود را با ارکسترهای مختلف آغاز کرد ولی اوج شکوفایی کار او زمانی بود که به برنامه های گلها راه یافت در واقع او بعدها یکی از ستاره های درخشان این برنامه شد .
شادروان امیرناصر افتتاح ، دوستی عمیق با اکبر گلپایگانی هنرمند دیگر گلها پیدا کرد و این دوستی تا آخرین روزهای حیات وی ادامه داشت .
سرانجام فشار روحی و عصبانیت و نارسایی هایی که برای او به وجود آمده بود ، منجر به سکته قلبی او شد و در 11/11/1366 قلب پر از مهر و صفای این هنرمند در عنفوان جوانی از کار افتاد .
او را در امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند ، خداوند رحمتش کند