آلبوم نوا ( مرکب خوانی ) استاد محمدرضا شجریان و استاد پرویز مشکاتیان
گروه عارف
دستگاه نوا
دستگاه نوا نام یکی از هفت دستگاه موسیقی سنتی ایرانی است.
این دستگاه در گذشته جزئی از دستگاه شور بوده است. دستگاه نوا را آوازی در حد اعتدال که آهنگی ملایم و متوسط، نه زیاد شاد و نه زیاد حزنانگیز دارد، میشناسند. نوا یک از دستگاههایی است که به ندرت توسط اساتید اجرا میشود و آوازخوانان جوان بیشتر به سمت شور و متعلقات آن (به علت سادگی و روانتر بودن) تمایل دارند. بسیاری از اساتیدی هم که این دستگاه را اجرا کردهاند، آن اثر تبدیل به یکی از ماندگارترین آثار آنان شده است. مانند چهره به چهره محمدرضا لطفی، نینوا حسین علیزاده، نوا و مرکب خوانی شجریان و دود عود پرویز مشکاتیان. هر چند که بعضی از اساتید مثل علینقی وزیری و روحالله خالقی، نوا را مشتق از شور شناختهاند، اما این دستگاه دارای تفاوت در نت شاهد و ایست و همچنین شخصیت مستقل آوازی با شور و مشتقات آن میباشد.
آلبوم نوا (مرکب خوانی)
تار و بم تار : منصور سینکی
تنبک: ارژنگ کامکار
محمد فیروزی: بربط
جمشید عندلیبی: نی
اردشیر کامکار: کمانچه و قیچک
بیژن کامکار: دف
پرویز مشکاتیان: سنتور
همنواز آواز: محمد موسوی
سال اجرا: 1361
سال انتشار: 1365
قطعات:
روي الف: طلوع آهنگساز: پرويز مشكاتيان
قطعه نهفت: استاد ابوالحسن صبا
استاد سعيد هرمزي
پرويز مشكاتيان
روي ب: تصنيف جان جهان؛ شعر : مولانا
آهنگساز: پرويز مشكاتيان
اشعار:
بگذار تا مقابل روی تو بگذریم دزدیده در شمایل خوب تو بنگریم
شوقست در جدایی و جورست در نظر هم جور به که طاقت شوقت نیاوریم
روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست بازآ که روی در قدمانت بگستریم
ما را سریست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سریم
گفتی ز خاک بیشترند اهل عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم
ما با توایم و با تو نهایم اینت بلعجب در حلقهایم با تو و چون حلقه بر دریم
نه بوی مهر میشنویم از تو ای عجب نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم
از دشمنان برند شکایت به دوستان چون دوست دشمنست شکایت کجا بریم
ما خود نمیرویم دوان در قفای کس آن میبرد که ما به کمند وی اندریم
سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند چندان فتادهاند که ما صید لاغریم
ما گدایان خیل سلطانیم شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت ترک یار عزیز نتوانیم
غم زمانه خورم یا فراق یار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
نه قوتی که توانم کناره جستن از او نه قدرتی که به شوخیش در کنار کشم
نه دست صبر که در آستین عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم
ز دوستان به جفا سیرگشت مردی نیست جفای دوست زنم گر نه مردوار کشم
چو میتوان به صبوری کشید جور عدو چرا صبور نباشم که جور یار کشم
شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل ضرورتست که درد سر خمار کشم
گلی چو روی تو گر در چمن به دست آید کمینه دیده سعدیش پیش خار کشم
جان جهان دوش کجا بوده اي
ني غلطم در دل ما بوده اي
آه که من دوش چه سان بوده ام
آه که تو دوش که را بوده اي
رشک برم کاش قبا بودمي
چون که در آغوش قبا بوده اي
زهره ندارم که بگويم ترا
بي من بيچاره کجا بوده اي
آينه اي رنگ تو عکس کسيست
تو ز همه رنگ جدا بوده اي
آواز سه گاه
دوبیتی بابا طاهر
نی:استاد محود موسوی
الهی اتش عشقم بجان زد
شرر زان شعله ام بر استخوان زد
چو شمعم بر فروز از اتش عشق
بر ان اتش دلم پروانه سان زد
هزاران غم به دل اندوته دیرم
به سینه اتشی افروته دیرم
به یک اه سحرگاه از دل تنگ
هزاران مدعی را سوته دیرم
طرف A
1 بگذار تا مقابل روی تو بــــــــــگذريم دزديده در شمايل خوب تو بنگريم
درآمد نوا
2 شوقست در جدايی و جورست در نظر هم جور به که طاقت شوقت نياوريم
جمله اول گردانیه و تحریر نغمه
6 روی ار به روی ما نکنی حکم از آن توست بازآ که روی در قدمانت بگستريم
عشاق و قرچه
4الف/4ب ما را سريست با تو که گر خلق روزگار دشمن شوند و سر برود هم بر آن سريم
4الف گَوشت(gavesht) و فرود به نوا 4ب بیات راجع
3و 5 گفتی ز خاک بيشترند اهل عشق من از خاک بيشتر نه، که از خاک کمتريم
3 جمله دوم گردانیه و نغمه 5 اوج بیات راجع
7 ما با توايم و با تو نه ايم اينت بلعجب در حلقه ايم با تو و چون حلقه بر دريم
جمله اول رضوی
8 نه بوی مهر میشنويم از تو ای عجب نه روی آن که مهر دگر کس بپروريم
جمله دوم رضوی
9 از دشمنان برند شکايت به دوستان چون دوست دشمنست شکايت کجا بريم
جمله اول سلمک
10 ما خود نمیرويم دوان در قفای کس آن میبرد که ما به کمند وی اندريم
جمله دوم سلمک
11 سعدی تو کيستی که در اين حلقه کمند چندان فتاده اند که ما صيد لاغريم
فرود در شور
سعدی غزلیات
مشخصات عروضی
وزن: مفعولُ فاعلات مفاعیلُ فاعلن
بحر: مضارع مثمن اخرب مکوف محذوف
طرف B
1 ما گدايان خيل سلطانيم شهربند هوای جانانيم
نهفت
2 بنده را نام خويشتن نبود هر چه ما را لقب دهند آنيم
نهفت
3 گر برانند و گر ببخشايند ره به جای دگر نمیدانيم
نهفت
4 چون دلارام میزند شمشير سر ببازيم و رخ نگردانيم
نهفت
5 دوستان در هوای صحبت يار زر فشانند و ما سر افشانيم
نهفت
6 هر گلی نو که در جهان آيد ما به عشقش هزاردستانيم
عشاق
7 تنگ چشمان نظر به ميوه کنند ما تماشاکنان بستانيم
رهاب(فرود با تحریر بسته نگار)
8 تو به سيمای شخص مینگری ما در آثار صنع حيرانيم
گردانیه
9 هر چه گفتيم جز حکايت دوست در همه عمر از آن پشيمانيم
درآمد ابوعطا
10 سعديا بی وجود صحبت يار همه عالم به هيچ نستانيم
درآمد ابوعطا
سعدی غزلیات
مشخصات عروضی
وزن: فعلاتن مفاعلن فاعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: خفیف مسدس مخبون محذوف
1 الف/1ب غم زمانه خورم يا فراق يار کشم به طاقتی که ندارم کدام بار کشم
1الف درآمدی بر بیات ترک 1ب قطار
3 نه قوتی که توانم کناره جستن از او نه قدرتی که به شوخيش در کنار کشم
قطار
2 نه دست صبر که در آستين عقل برم نه پای عقل که در دامن قرار کشم
قطار
4 چو میتوان به صبوری کشيد جور عدو چرا صبور نباشم که جور يار کشم
جامه دران
5 شراب خورده ساقی ز جام صافی وصل ضرورت است که درد سر خمار کشم
رهاب
6 گلی چو روی تو گر در چمن به دست آيد کمينه ديده سعديش پيش خار کشم
رهاب ورود به سه گاه
سعدی غزلیات
مشخصات عروضی
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن
بحر: مجتث مثمن مخبون محذوف
7 الهي آتش عشقم به جان زن شرر زان شعله ام بر استخوان زن
8 چو شمعم برفروز از آتش دل در آن آتش دلم پروانه سان زن
7 و 8 جمله های اول و دوم درآمد سه گاه
9 هزاران غم به دل اندوته ديرم به سينه آتشي افروته ديرم
مویه
10 به يك آه سحرگاه از دل تنگ هزاران مدعي را سوته ديرم
فرود به نوا
بابا طاهر دیوان اشعار دو بیتی
مشخصات عروضی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن
بحر: هزج مسدس محذوف (ترانه)
دانلود از لینک زیر