تاریخ موسیقی ایرانی ( قسمت هفتم )
تاریخ موسیقی ایرانی
(قسمت هفتم )

تأثیر موسیقی ایرانی در موسیقی عربی ( بخش اول )
مقدمه
با ظهور خلفاي بني عباس كه به همت و پايمردي ايرانيان صورت گرفت جهان اسلام وارد يك مرحله جديدي از لحاظ هنر و فرهنگ و تحقيق و تتبع گرديد . اين نهضت بزرگ فرهنگي بيش از هر چيز در نتيجه نفوذ اميران و سرداران خراسان كه در تقويت بنيان خلافت عباسي مؤثر بوده اند به وقوع پيوست . زيرا با وجود اينكه مردم ايران تا ظهور عباسيان متجاوز از يك صد سال تحت استيلاي حكومت عرب بودند ولي فكر و ذوق ايراني خود را همچنان محفوظ داشته بودند و همين طرز تفكر و تصور موجب پيدايش تحول و تطور بزرگي در سير تحقيقات فلسفي و علمي و هنري حكومت اسلامي در دوران خلافت عباسي گرديد. در دوره بني اميه اساس حكومت بر مدار امور نظامي و اداري گذاشته شده بود ولي در آغاز خلافت عباسيان دوره جنگ و تسخير اراضي سپري شده و دوران فراغ بال و آسايش و آرامش رسيده بود و امور اداري به نظر مردم خوار و خفيف مي نمود. ايرانياني كه تا اين تاريخ عموماً به چشم بنده و زرخريد با ايشان رفتار ميشد از اين تاريخ شأن و منزلت فراوان يافتند و در امور كشوري و لشكري دخالت جستند و در بسياري از مواقع ايشان را بر اعراب هم ترجيح ميدادند . با ضعيف شدن نفوذ سياسي اعراب در امر حكومت ، در ادبيات و هنر عربي نيز فتور و سستي محسوسي پديدار گشت و بسياري از موسيقيدانان و شاعران ايراني صاحب جاه و مقام گرديدند . ساير هنرهاي زيبا نيز از اين تحول متأثر گرديد. لباسها و تزئينات معمول ايران در دربار خليفه و در بين اعراب رايج شده و فيلسوفان و محققان ايراني به دربار خليفه را ه يافتند . به طور كلي مي توان گفت كه با اين تحول ،ايرانيان تسلط صوري و معنوي زيادي بر اعراب يافتند.
ولي اين تحول در موسيقي كمي ديرتر پديدار شد و نفوذ ايرانيان در تغيير موسيقي در دوره بعد محسوس گرديد. علت اين تأخير شايد اين بوده است كه موسيقيدانها يك طبقه بخصوص و متمايزي را از ساير مردم تشكيل مي دادند و چون از جريان امور كشور دور بودند تحولي كه در بدو ظهور نهضت عباسيان در امور سياسي و اجتماعي پيش آمد در اين طبقه تأثير فوري نيافت ، بدين جهت پس از اين تغيير سياسي ، وضع موسيقي تا مدتي به همان صورت قديم باقي ماند.
ايرانيان پس از حمله عرب همواره در صدد بودند كه كشور خود را از زير بار تسلط اعراب بيرون آورند . در دوره خلفاي اموي بسياري از سرداران محلي ايران با تهور و جرأت فراوان در مواقع مختلف شورش كردند و از هر فرصتي براي نجات كشور خويش استفاده نمودند.
با ظهور نهضت عباسي در خراسان به همت ابومسلم خراساني ، عموم ايرانيان كه پيوسته در جستجوي فرصت بودند در تمام نقاط خراسان و ماوراءالنهر دست به شورش زدند.
بني اميه به كساني كه از قوم عرب نبودند عموماً اهانت و خواري بسيار روا مي داشتند و آنها را موالي يعني بندگان ميخواندند و ايشان را در كارهاي دولتي دخالت نميدادند. در زمان خلافت عباسيان ايرانيان كه داراي سوابق درخشان تاريخي بودند در صدد بر آمدند كه برتري خود را بر اعراب نشان دهند.
ابو مسلم شهر كوفه را در سال 132 فتح كرد و عبدالله سفاح را به خلافت نشانيد و خود به سوي دمشق رهسپار شد و با پيروزي وارد آن شهر گرديد. طولي نكشيد كه سراسر دولت اموي به استثناي اندلس به عباسيان تعلق گرفت.
عباسيان ابتدا مركز خلافت خود را در شهر «انبار» واقع در كنار شط فرات قرار دادند ولي منصور دوانيقي خليفه دوم عباسي دستور بناي بغداد را در شمال مداين پايتخت ساسانيان صادر كرد و به توصيه او شهر مداين را ويران و از مصالح آن در بناي شهر بغداد استفاده كردند.
عباسيان نمي خواستند مركز خلافت را در شهر دمشق تعيين كنند زيرا از ايران و خراسان كه مردمش تخت و تاج سلطنت را براي ايشان تحصيل كرده بودند دور مي افتادند.
شك نيست كه خلفاي عباسي نخست به خوشگذراني اشتياقي نداشتند ، زيرا تازه روي كار آمده بودند و دشمنان زياد داشتند و بواسطه جنگهاي پي در پي فرصت عيش و نوش نمي كردند . چنانكه عبدالله سفاح اول خليفه عباسي و برادرش منصور ( خليفه دوم ) با باده نوشي و عيش و نوش مخالف بودند و گويند يك روز منصور دوانيقي غوغايي شنيد ؛ پرسيد چه خبر است ؟ گفتند : يكي از بندگان در ميان كنيزان مشغول طنبور زدن است . منصور بر سر آن جمع رفت و همه از ترس او پراكنده شدند . آنگاه منصور طنبور را از دست خادم گرفت و چنان بر سر او كوفت كه شكست و خادم را بواسطه ارتكاب به اين عمل فروخت تا ديگر روي اورا نبيند.

تأثیر موسیقی ایرانی در موسیقی عرب (1)
پس از حمله اعراب به ايران و سقوط دولت ساساني ، موسيقي ايران دركشورهاي عرب زبان متداول شد و عربها موسيقي را نيز مانند ساير علوم و آداب و صنايع از ايران اقتباس كردند . عرب دوره جاهليت از موسيقي بهره اي نداشت و تنها شاعر عرب كه قبل از اسلام به اشعار خود تغني كرده اعشي بن قيس است كه از شاعران معروف دوره جاهليت است . اين شاعر در مجلس ملوك حيره و ايران رفت و آمد داشته و معروف است كه در عهد انوشيروان به مدائن رفته و موسيقي ايراني را فرا گرفته و كمي هم به زبان فارسي آشنا شده بطوريكه كلمات فارسي و اسامي آلات موسيقي از قبيل ناي و سنج و بربط را در اشعار خود در آورده است.
در كتاب تاريخ موسيقي خاور زمين ( نوشته هنري جورج فارمز) اشاره شده كه حمزه بن يتيم همراه با بلال حبشي در حضور پيغمبر اسلام حضرت محمد (ص) آواز مي خوانده است. مي گويند وي كمر بسته حضرت علي (ع) بود. همچنين نقل است كه وي در مراسم ازدواج حضرت علي (ع) و حضرت فاطمه (ع) آواز خواني كرد. او پير تمامي آوازخوانهاي عرب است و قبرش در طائف است.
چون اسلام بعللي موسيقي را ممنوع كرد ، اين صنعت در صدر اسلام بخصوص در دوره خلفاي راشدين كه قوانين شرع را با كمال شدت اجرا مي كردند ، تقريبا متروك شد ولي پس از آنكه خلفاي اموي مسند خلافت را به مقام سلطنت تبديل كردند و از شدت احكام شرع كاسته شد ، موسيقي نيز در مجلس آنها وارد شد و موسيقيدانهاي ايراني قرب و منزلتي تمام يافتند و پس از آشنائي به زبان عربي اشعار عرب را با الحان فارسي خواندند و بيشتر مورد توجه قرار گرفتند . البته ميان خلفاي اموي همه نسبت به موسيقي يك عقيده نداشتند چنانكه سليمان بن عبدالملك با موسيقي مخالف بود و اهل اين فن را به دمشق برد و به اين وسيله موسيقي ايران قدم از حجاز بيرون نهاد و در شهر هاي ديگر اسلامي نيز منتشر شد.
نفوذ موسيقي ايراني و تأثير آن در موسيقي اعراب
امراي عرب عموماً اشتغال به شغل موسيقي را دون مقام خود ميدانستند . از اين جهت اين طبقه عموماً از بين اسيران جنگي و غلامان كه اغلب ايراني بودند برميخاستند و موالي ناميده ميشدند. البته خلفا و حكمرانان عرب عموماً از تشويق و تجليل موسيقيدانها كوتاهي نداشتند ولي خود ايشان بندرت بدين كار تن در ميدادند زيرا خود را قوم برگزيده الهي بشمار ميآوردند.
نقل شده كه عبدالله ابن زبير كه مشغول مرمت خانه كعبه بود كارگران و اسيران ايراني را براي ساختن خانه كعبه استخدام كرد و ايشان در ضمن انجام كار آواز مي خواندند و عرب را آواز آنها خوش آمد و بين اين كارگران بعضي از موسيقي اطلاع داشتند و آوازهاي ايراني را به اعراب آموختند .ابن سريج، بربط (عودالفارسي) را نزد ايشان ديد و راه و رسم نواختن آن را از ايشان فراگرفت و موسيقي عرب را با اين ساز مي نواخت. اين بربط تا يك قرن بعد از شروع خلافت عباسيان در عالم عرب معمول بود. خود كلمه بربط مكرر در آثار مورخان عرب به كار برده شده است. با رواج يافت بربط بين اعراب تنبور ميزاني كه داراي پرده بندي در هم و مشكلي بود تحتالشعاع قرار گرفت و بجز در بين قبايل دور افتاده بدوي بكلي متروك شد. درباره نفوذ موسيقي ايران در موسيقي عرب مخصوصاً در زمان خلافت بني اميه عموم مورخان روايات مشابه و موافقي دارند. ابن خلدون ميگويد نوازندگان ايراني كه از حجاز مي گذشتند و عود و تنبور و معرف و مزمار مينواختند اعراب آوازهاي ايشان را اقتباس كردند و وزن ايشان را در شعر و موسيقي خود بكار بردنددر زمان خلافت معاويه بيشتر اسيران ايراني را براي بناي ساختمان هاي كعبه به مكه مي بردند و به همان ترتيبي كه آواز اين ايرانيان در مدينه تاثير كرده بود در مكه نيز اثر فراوان باقي گذاشت.
سعيد بن مسجع اولين استاد موسيقي كه آواز را از ايرانيان فرا گرفت
در كتاب اغاني ( كتابي است در علم موسيقي از ابوالفرج اصفهاني كه به زبان عربي است) نوشته شده :
نخستين كس از اعراب كه آوازهاي ايراني را ياد گرفته و اشعار عربي را با الحان ايراني خوانده « ابوعثمان سعيد بن مسجع » است .وي نخستين استاد معروف موسيقي دوران خلافت بني اميه بود كه در مكه متولد شد و در خدمت يكي از قبايل عرب بود روزي ولي نعمت او لحن خوشي از او شنيد كه در موسيقي عرب بي سابقه بود . در باره آن لحن از وي سئوال كرد معلوم شد كه كلمات عرب را در الحان ايراني مي خواند و همين موجب شد كه آزاد شود. پس از آن ابن مسجع به فكر افتاد به ايران سفر كند و اطلاعات خود را درباره موسيقي تكميل نمايد . وي ابتدا موسيقي آسياي صغير را فرا گرفت و در نواختن بربط مهارت تمام يافت و بعد به تحصيل موسيقي ايران پرداخت و آواز خواندن و همراهي كردن آواز را با ساز نزد ايشان آموخت پس از بازگشت به حجاز ، تغيير فاحشي در موسيقي عرب پديد آورد و شهرتش به سرعت سرتاسر جزيرهالعرب را گرفت بحدي كه موجب تحريك حسد علماي متعصب گرديد و متهم شد كه مسلمانان را منحرف مي سازد. حاكم مكه مجبور شد او را به دمشق اعزام كند. وي با احساس لزوم موسيقي و اهميت آن در جامعه عرب نخستين مدرسه موسيقي را در مكه بنا نهاد.
درباره شاگردش ابن محرز نيز نقل مي كنند كه وي نيز براي تحصيل و تعليم موسيقي مثل استادش به ايران سفر كرده و الحان فارسي را آموخته و كلمات عرب را در الحان ايراني مي خوانده است.
ايرانيان نه تنها در خواندن آواز اعراب را تحت نفوذ گرفتند بلكه در معرفي و نواختن سازها نيز در ايشان نفوذ كرده اند. بعضي از تعبيرات و كلمات فارسي كه نظير آن در زبان عرب وجود نداشت از اين موقع وارد زبان عرب شد. كلمه فارسي«دستان» كه به معني پردهي ساز است از همين ايام در زبان عرب داخل شده است. مهمتر از اينها اين بود كه از همين ايام اعراب عود را به شيوه ايرانيان كوك كردند. از طرز كوك عود در روزگارهاي پيشين، در بين اعراب اطلاع دقيقي در دست نيست ولي ظاهراً به اين ترتيب بوده كه فاصله بين سيمهاي اول و سوم، يك پنجم و فاصله بين سيمهاي دوم و چهارم ، هم يك پنجم و فاصله بين سيمهاي اول و دوم يك دوم بوده و بنابراين دامنه صداي ساز بيك اوكتاو هم نميرسيده است.
با تقليد از ايرانيان و اقتباس طرز كوك ساز از ايشان ، اين نقص بزرگ مرتفع شد يعني كوك عود از Do - Re - Sol - la به LA - RE - Sol - do تغيير داده شد ملاحظه ميكنيم كه با اين تغيير دامنه صداي ساز به بيش از دو برابر افزايش يافته است، در نتيجه اين تغييرات كلماتي نظير «زير» و «بم» داخل زبان عرب شده و به سيمهاي اول و چهارم اطلاق گرديد درصورتي كه دوسيم وسط همان اسامي عربي را كه «مثني» و «مثلث» باشد همچنان فظكرد
سائب خاثر< يكي ديگر از خوانندگان و نوازندگان معروف اين زمان در عربستان بود كه پسر يكي از اسيران ايراني بوده و در آوازهايي كه تصنيف مي كرده گوشه هاي موسيقي ايراني را به كار مي برده است. سائب آواز خود را با قضيب (كه چوب بلند و نسبتاً قطوري بوده و براي حفظ وزن در آواز به زمين مي كوبيدند) همراهي ميكرده ولي بعداً كه نواختن عود را آموخته براي اين منظور از ساز مزبور استفاده مي كرده است و گويند در اسلام وي نخستين كسي بوده كه براي همراهي با آواز خود عود بكار برده است.
عود قبل از اين تاريخ سازي بوده كه فقط به تنهايي آن را مينواختهاند و شايد هم بتوان گفت كه در اوايل ظهور اسلام از رواج افتاده و سائب آن را با اين كيفيت دوباره رواج داده است.
تاريخ تولد سائب به يقين معلوم نيست ولي ميدانيم كه در سال 61 هجري شمسي از جهان رفته است. نام كامل او ابوجعفر سائب يسار بوده و در خاندان ليث در مدينه زندگي ميكرده است. پس از اينكه آزاد ميشود به كار تجارت ميپردازد ولي ساعات بيكاري خود را در مجالس نوحه خواني زنان صرف ميكرده است و بتدريج به موسيقي و خواندن آواز عشق و علاقه پيدا ميكند. بقدري در موسيقي پيشرفت مي كند كه روزي عبدالله بن جعفر كه يكي از بزرگان قبيله قريش بوده آواز او را مي شنود و او را به خدمت خويش ميخواند.
موقعي كه نشيط خواننده معروف ايراني با آوازهاي ملي خود به شهرت فراوان ميرسد و مورد توجه و عنايت عامه مردم واقع ميشود سائب نيز براي رقابت با او اشعار عربي را در آن الحان ميخوانده است.
گويند از وزنهاي معروف موسيقي وزني كه به «ثقيل» معروف است از ابتكارات اوست و نقل كردهاند كه نخستين تصنيف او آوازي بوده كه به اعتبار ظرافت و ابتكارات دقيقي كه در آن بكار برده بوده اولين لحن هنري عرب محسوب گرديده است.
وقتي عبدالله بن جعفر به ملاقات معاويه به دمشق ميرود سائب را به همراه خود ميبرد و چون از نواختن موسيقي به سختي جلوگيري ميشده عبدالله، سائب را به عنوان شاعري كه تصنيفات خود را به لحن خوش مي خواند معرفي ميكند در صورتيكه سائب اصلاً شاعر نبوده است. ولي به محض اينكه سائب قطعه اي مي خواند معاويه او را مورد محبت قرار ميدهد و هدايايي به او اعطا ميكند.
بعد از معاويه در زمان خلافت يزيد اول مردم مدينه شورش ميكنند و لشكري براي سركوبي ايشان اعزام ميشود سائب از جمله كساني بوده كه در اين جنگ كشته ميشود. از شاگردان معروف سائب پنج نفر را مي توان نام برد كه عبارتند از: نشیط الفارسی ـ عز الميلاء ـ ابن سريج ـ جميله و معبد.
نشيط مهمترين خواننده ايراني مقيم عربستان
مهمترين خواننده ايراني مقيم عربستان نشيط الفارسي نام داشته كه از جمله كساني است كه نزد سائب رموز موسيقي عرب را آموخته تا از رقباي خود عقب نماند و بتواند تقاضاهاي ارباب خود را بر آورد. نشيط هم يكي ديگر از اسيران ايراني بوده كه در خدمت عبدالله بن جعفر به سر ميبرده و پس از مدتي آزاد شده است. نشيط با آوازهاي ايراني كه مي خوانده شور و ولوله فوق العاده اي در مدينه به پا ميكرده و بدين جهت آوازخوانهاي عرب براي اينكه از او عقب نمانند آوازهاي او را تقليد ميكردند.« عز الميلاء » و « معبد » كه هر دو ازخوانندگان معروف اين عصر هستند از شاگردان نشيط بودهاند.
در صد ساله اول حكومت اسلامي خوانندگان و نوازندگان معروف همه يا اسيران آزاد شده ايراني بوده اند مثل نشيط الفارسي و يا از اولاد اسيران ايراني بوده و در عربستان به دنيا آمدهاند و يا از كشورهايي بوده اند كه تحت نفوذ تمدن و فرهنگ ايران قرار داشته اند مثل منطقه الحيران. در بين ايشان نه تنها از نژاد عرب بلكه از نژادهاي ديگر يعني رومي و يوناني و ترك نيز بندرت كسي را ميتوان يافت.
اكثر خلفاي بني اميه علاقه خاصي به موسيقي نشان مي دادند. نقل مي كنند كه معاويهي اول در ادب و هنر ذوقي سرشار داشت و حتي نقل شده كه معاويه اول، خود تنبور مينواخته است. وي در دوره ي 19 سال خلافت خود عدهي زيادي از عالمان و شاعران و صاحبان ذوق را در دربار خود گرد آورد و در موارد مقتضي ايشان را مورد عنايت خويش قرار ميداد. چنانكه نقل كردهاند كه در آخر زندگاني خود موقعي كه آواز خوش و نواي ساز سائب خاثر را در مدينه شنيد او را به خلعت و هداياي زيادي مفتخر ساخت.
بگذار تا مقابل روی تو بــــــگذريم